پيام دوستان
+
خانه ات مطاف فرشتگان بود
ومحل رفت وآمد مردم،
ازهرقبيله ورنگ ومذهب ونژاد. اگرازکوچک و بزرگ،مرد وزن،سوال مي کردي کريم اين شهر کيست؟
همه آدرس خانه ي تورا نشان مي دادند.
هيچکس نااميد از در خانه ات برنمي گشت حتي دشمنانت،
پيش ازآنکه ازتو بخواهند مي بخشيدي تا شرم درخواست را درصورت سائل نبيني.
چندين بار اموالت را بخشيدي به تمام،
ياد مي آيد که همواره مردم را به نيکي و زيبايي دعوت مي کردي،
مهرباني #
ديروز 11:56 عصر
جوادتبريزي
ادامه....مي گفتي زيباترين زيبايي ها اخلاق زيباست،
وچه زيبا سخني،بااخلاق زيبا،مي شوددنيارا آباد کرد...اينک اي کريم فرزند کريم،بادستاني پرازنياز وقلبي آکنده ازعشق،وچشماني لبريز ازشوق،ازتو مي خواهم آنچه خيروصلاح ماست برما عنايت کني.کريمان بابدان هم بد نکردند،کسي را ازدرخود رد نکردند.#تبريزي.
شاخه ي عشق
الهي آمين@};-.متن زيبا،استاد جسارتي که امثال ساسي لجن کرد دلم گرفت.
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
مهرباني #
ديروز 11:56 عصر
+
روزها وساعات مي آيند، سال 1403 به گام هاي پاياني ميرسد، نميدانم ،فروغي وشوري که در من نيست ولي اندوهي در من است، عصياني خاموش، گاه سر در گريبانم، گاه دستي ميگيرم که آن دست به آسمان بلند شود دعايي کند تا اين غم به مدد ايزد کاسته شود، من مسافر کدام قطارم نميدانم، کاش دوباره متولد شوم
مهرباني #
ديروز 11:54 عصر
زيبا وعالي،@};- من مسافر کدام قطارم نمي دانم،کاش دوباره متولد شوم،کاش عقربه هاي زمان مي ايستاد ومن اندکي درنگ مي کردم تا قبل از گذشته شدن حال،حالي تازه مي کردم ودرحال مي زيستم،چرا که اين قطاررا ايستايي نيست،فقط بايد ازحال لذت برد به قول خيام چون عاقبت کارجهان نيستي است،انگارکه نيستي چوهستي خوش باش.
+
تقويم قديمي زمان دانشجوي باز ميکنم تنها نوشته شده Life is full of beauty. Notice it. Notice the bumble bee, the small child, and the smiling faces. Smell the rain, and feel the wind.
شاخه ي عشق
ديروز 11:52 عصر
+
سلام عزيزان وبلاگي اهالي ادب، معرفت وعشق..... امروز گذر ما به کرمان افتاده شايد سالهاست در انديشه ديدار اين شهرم وامروز گر چه يکباره ولي به دل ميهمان اهالي کرمان شديم فوق العاده دوست داشتني هستند اميدوارم گذري به اين شهر زيبا بکنيد......... هر چند که از روي کريمان خجليم
غم نيست که پرورده اين آب و گليم
در روي زمين نيست چو کرمان جايي
کرمان دل عالم است و ما اهل دليم
مهرباني #
ديروز 11:52 عصر
به به،چه زيبا،کرمان ديارکريمان، اميد که از لحظه لحظه زندگيتان لذت ببريد،هرکجا حال خوش افتاد همان جاست بهشت.@};-
+
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم از آن که بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آنست و نه اين!!!
خيام
شاخه ي عشق
ديروز 11:51 عصر
شب زيبا استاد... خيام، خيام، سال پيش همين موقع بوشهر خيام خواني ميشنيدم اي روزگار...... اين قافله عمر عجب ميگذرد!
اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري / پيش آر پياله را که شب ميگذرد
+
بس كه بد مي گذرد زندگي اهل جهان
مردم از عمر چو سالي گذرد عيد كنند
شاخه ي عشق
ديروز 11:50 عصر
+
من آن نيم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بي تو حرام.
سعدي
مهرباني #
ديروز 11:48 عصر
+
سلام عزيزان
خدا قوت به همگي
طاعات و عبادات و نماز و روزه هاتون قبول@};-
هواي شهرتون چه جوره !
هنوز بخاري هاتون روشنه !!:)
ما يه هفته هست پنکه و کولرگازي ها روشن شدند.:(
جوادتبريزي
ديروز 11:35 عصر
+
.. خانه دوست..
ميداني ميدانم که باز تو را دارم...
مثل هرروز بپرسي که آيا ؟....
مثل ديروز تو را دوست دارم....
مهرباني هنوز پابرجاست! ....
مثل ماهي عاشقِ تنگِ آب....
که برايت سرودنها دارم....
عشق عشق است با زر بنويس....
بر لوحي که فلسفه بافي نيست! ....
به دور از هرگونه فريب دوستت دارم....
کوچه بينام و نشان راه به جايي نبرد....
من همان خانهٌ دوست را دوست دارم....
غ..ر..آ
جوادتبريزي
ديروز 11:33 عصر

+
همايش پارسي بلاگ طي سالهاي دور از تحريم @};- :) @};- کسي از اشخاص داخل عکس اينجا هست ؟ :)





* راوندي *
ديروز 10:33 عصر
من و عکس گذاشتن يهويي :D زمان برگزاري همايش من وبلاگ داشتم اما بيشتر توي پرشين بلاگ فعال بودم و سالها خبر از تالار گفتگوي پارسي بلاگ نداشتم :)
+
نه چندان دلخوري از من
نه چندان دوســتم داري
مرا تاچند ميخواهي بلاتکليف بگذاري
#فاضلنظري
*ترخون بانو*
ديروز 5:36 عصر
نه آنقدري
به دوست داشتنم مطمئني
که يک بار برايِ هميشه بخواهي ام
و نه دلش را داري که بگذاري
بروم ..
چند چندي با خودت؟!
دلت کجا مانده که
اينگونه مرا لايِ منگنهِ ” بلاتکليفي “
ميگذاري!؟......مانا باشيد بانوي بزرگوارپارسي@};-
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
شاخه ي عشق
ديروز 4:33 عصر
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
*ترخون بانو*
ديروز 10:20 صبح
در اينجا لازم ميدانم حديثي را نقل کنم ، البته که پيامبر به دليل اينکه دنياي ديگر برايشان يقين شده بود سخت به آب و آتش ميزدند که مردم را به راه راست بياورند و اين يک امر طبيعيست به همين واسطه پروردگار به ايشان فرمودند نميخواد اينقدر بخاطر بنده هاي من خودت را به هلاکت بياندازيد من خودم هم با آنان اتمام حجت ميکنم @};-